عده‌ای به غلط تصور می‌کنند شعر کودک و نوجوان ارزش کمتری دارد


انسیه موسویان شاعر کودک و نوجوان در گفتگو با خبرنگار مهر درباره اوضاع امروز شعر کودک و نوجوان گفت: وضعیت شعرهای کودک و خردسال بهتر است اما شعر نوجوان در حال حذف شدن از ادبیات کودک و نوجوان ماست. البته این اتفاق به عوامل مختلفی بستگی دارد که باید آنها را بررسی کرد، ولی من با این صحبت‌ها که چند سالی است حرف از بحران مخاطب می‌زنند مخالف هستم. من شجاعانه می‌گویم ما اصلا بحران مخاطب نداریم. اگر کار خوب نوشته شود و به خوبی عرضه و معرفی شود، مخاطب خودش را پیدا می‌کند.

اعتقادی به بحران مخاطب ندارم

وی نپرداختن به شعر کودک و نوجوان را یکی از عوامل در کاهش فروش این آثار دانست و گفت: چطور می‌توانیم در جامعه‌ای که پانزده شانزده میلیون دانش‌آموز داریم، از یک کتاب تنها ۵۰۰ نسخه چاپ کنیم؟ این تعداد برای یک خیابان از تهران هم کافی نیست، چه برسد دیگر شهرستان‌ها. آن مخاطب خارج از تهران اصلا این کتاب را دیده؟ درباره‌اش شنیده؟ کتاب‌های این حوزه چقدر در تلویزیون و مطبوعات و… تبلیغ و معرفی شده‌اند؟ پس نمی‌توانیم بگوییم بحران مخاطب داریم، چون این مخاطب اصلا کتاب شعر کودک و نوجوان را ندیده است. اگر کار خوبی تولید شود و خوب معرفی شود، قطعا مخاطبش را پیدا می‌کند.

این شاعر در پاسخ به این سوال که چرا شاعران جوان کمتر از شعر کودک و نوجوان استقبال می‌کنند، گفت: یک تصور اجتماعی غلط وجود دارد که نمی‌گذارد شاعران به سمت شعر کودک و نوجوان بیایند. هنوز که هنوز است عده‌ای شعر کودک و نوجوان را دارای ارزش کمتری می‌دانند و سراغش نمی‌روند. در صورتی که شعر کودک و نوجوان حوزه خاص و مهمی است. کسانی که آگاهانه به سراغ شعر کودک و نوجوان می‌آیند، باید بدانند که این گونه ادبی بسیار تخصصی است.

شعر کودک و نوجوان یک حوزه کاملا تخصصی است

وی ادامه داد: در حوزه شعر کودک و نوجوان شما علاوه بر اینکه باید در شعر کاملا تسلط داشته باشید و اصول شعر را بدانید و شعر بزرگسال را بشناسید، باید تجربه‌های کودکانه هم داشته باشید و زبان و محتوای شعرتان هم ویژگی‌های مناسب شعر کودک و نوجوان را داشته باشد. نمی‌شود همین‌طوری یک موضوع را انتخاب کنید و برایش شعر بنویسید. شعری که حس‌های کودکانه ندارد و تجربیات نوجوانانه ندارد، موفق نمی‌شود.

موسویان زبان سهل و ممتنع را از ویژگی‌های اصلی شعر کودک و نوجوان معرفی کرد و گفت: زبان شعر کودک یک زبان ساده و روان و در عین حال عمیق است که هرکسی از عهده آن برنمی‌آید. آقای کشاورز چند هفته پیش در جلسه‌ای گفتند باید جا بیفتد که شعر کودک و نوجوان، یک حوزه کاملا تخصصی است. اگر دیگر شاعران را به پزشکان عمومی تشبیه کنیم، شاعران کودک و نوجوان پزشک تخصصی هستند. شما برای این تخصص نیاز به دانستن و تجربه کردن خیلی چیزها دارید.

وی در پایان گفت: برای اینکه شعر کودک و نوجوان رشد کند و شاعران خوبی در این حوزه تربیت شوند، باید درباره شعر کودک و نوجوان در جلسات و دورهمی‌ها و… درباره آن حرف بزنیم و نسل جدید شاعران را آگاه کنیم. با تولید شعر خوب و معرفی آن‌ها، قطعا مخاطب به سمت شعر می‌آید و دوباره شاهد تیراژ بالای کتاب‌های شعر کودک و نوجوان خواهیم بود.



منیع: خبرگزاری مهر

فروش در نمایشگاه کتاب مرز ۶۵۰ میلیون تومان را رد کرد


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اخرین نشست خبری سی و ششمین نمایشگاه کتاب تهران با حضور  رئیس و قائم مقام نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد.

محسن جوادی رئیس نمایشگاه در این نشست در سخنانی گفت: انچه در برگزاری نمایشگاه کتاب تهران رخ داد، بیش از آن چیزی بود که ما تصور می کردبم و این جز با همت شبانه روزی افراد میسر نشد.

وی ضمن تقدیر از ناشران، مصلی نیروی انتظامی، گمرک، بانک ملی و سایر نهادهای همکار در برگزاری نمایشگاه کتاب به برگزاری فلوشیپ نشر اشاره کرد و گفت: این اتفاق با تاثیرات مثبت انجام شد.

حیدری قائم مقام نمایشگاه کتاب تهران نیز در این مراسم در سخنانی گفت: امروز به خط پایان رسیدیم، آنچه در جریان بود، ماحصل زحمت همه ماست، در طول فرایند نمایشگاه چه 11 روز و چه قبل از آن دستگاه های متعددی کمک کردند تا ما امسال میزبانان خوبی برای علاقه مندان فرهنگ و نشر باشیم،

وی ادامه داد: تلاش ما این بود که طبق رویکرد وزیر ارشاد  در حوزه اجرا کار را جلو ببریم و با جدیت تمام و بدون کمترین دخالت کار انجام شود . توسط انجمن ها کار ثبت نام ها انجام شد و بخش عمده ای از نظارت ها توسط صنف انجام شد. در نهایت بدون کمترین چالشی با همدلی و وفاق بین اهالی قلم کار به نتیجه رسید.

وی به برگزاری فلوشیپ اشاره کرد و گفت: تعداد  159 پیش قرارداد نهایی شده است.
نشالله این مقدمه ای برای سایر حوزه های نشر باشد، ظرفیتهای فرهنگی نشر ما بزرگتر ازین است و تازه شاخ و برگ زده است، دبیرخانه راه اندازی شده و کار ما در فلوشیپ دامه دارد.

حیدری گفت: در این دوره با تاکید اقای جوادی تلاش شد، از هزیته های اجرایی کم کرده و بر یارانه ها اضافه کنیم، هر چند منابع محدود و جمعیت متکثر است.

حیدری با اشاره به آمار فروش گفت: در این دو روز تعطیلی 350 هزار جلد در حوزه مجازی فروخته شده است.

وی افزود: در مجموع 656 میلیارد و 722 میلیون فروش داشتیم، 364 میلیارو 952 میلیون در بخش حضوری و 291 میلیارد و 762 میلیون در بخش مجازی.

به گفته حیدری، هم چنین یک میلیون و 422 هزار و 163 نسخه کتاب در بخش  فیزیکی به فروش رفته است. که رشد 38 و دو دهم نسبت به همین موقع در سال گذشته را شاهد بودیم.

وی تصریح کرد: سال گذسته فروش کتابفروشان را هم داشتیم که اگر این رقم را اضافه کنیم، رقم فروش بالاتر می رود.

وی با اشاره به امار بازدید نیز گفت:  بر اسا اماذ ثبت شده از بی تی اس، دیروز عصر ساات 17،  400 هزار نفر در نمایشگاه حضور داشتند .

وی با اشاره به اغاز طرح فروش کتابفروشی ها از فردا گفت:  در این طرح 400 کتابفروشی ثبت نام کردند و از فردا صبح همه افراد جامعه تا سقف 2 میلبون تومان با یارانه 20. درصدی وزارت ارشاد و ارسال رایگان می توانند خرید کتاب های خود را تکمیل کنند. تنها بن کارت هایی که روی کد ملی افراد شارژ شده امکان استفاده در سامانه بازار کتاب را نیز دارند.

حیدری با اشاره به تعداد آرای تخلفات ناشران نیز گفت: هر روز کمیته تخلفات با حضور همه صنوف برگزار می شود و تاکنون چندین حکم صادر کردند، که به ناشران نیز ابلاغ شده  است. مطابق آیین نامه همکاران ما برخورد کردند.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

«حاج‌جلال» در «قاب‌ ویژه‌ جنگ» نقد و بررسی می‌شود


به گزارش خبرگزاری مهر، نشست «قاب‌ویژه‌ جنگ» با واکاوی روایت‌هایی از تصویر دفاع مقدس در قاب ادبیات روز دوشنبه اول بهمن در حوزه هنری برگزار می‌شود.

در این‌نشست که با ارائه‌ جمعی از نویسندگان و فعالان حوزه کتاب همراه است، ابعاد مختلف تصویر «دفاع مقدس» در ادبیات پایداری با نگاهی به کتاب «حاج جلال» مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد.

کتاب «حاج جلال» نوشته لیلا نظری گیلانده که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده یکی از آثار شاخص ادبیات پایداری است که سال ۱۴۰۰ موفق به کسب جایزه ادبی جلال آل احمد شد.

این کتاب، عاشقانه‌ای پر از صداقت،‌ احساس و پاکیزگی روستایی است که مخاطب با مطالعه آن متوجه می‌شود حاج جلال حاجی‌بابایی چگونه ازدواج کرد و به زندگی پرداخت. سنت‌هایی که در کتاب می‌خوانیم هر چند ممکن است امروز برخی از آن‌ها کمرنگ شده باشد اما در کتاب این سنت‌ها به درستی و خوبی منعکس شده است. «حاج جلال» فصیح‌ترین اثر از ادبیات جنگ است که مردم عادی با آن درگیر بوده‌اند.

در بخشی از این‌کتاب می‌خوانیم؛

از وقتی افروز وارد زندگی‌ام شد، قید درس و مدرسه را زدم و رفتم پیِ کارهای کشاورزی‌مان. دیگر به بیدارشدن‌های قبل از طلوع آفتاب و برگشتن بعد از تاریکی هوا عادت کرده بودم. دیگر بچه نبودم. حتی از نظر پدر و مادرم، جلال سابق نبودم و برای خودم مردی شده بودم؛ اما هنوز هم از افروز خجالت می‌کشیدم. هنوز هم اگر او را تنها توی خانه می‌دیدم، زیاد نزدیکش نمی‌شدم.

برنامه مورد اشاره، روز دوشنبه اول بهمن از ساعت ۱۵ در تماشاخانه ماه حوزه هنری برگزار می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

به یاد سلمانی‌های صلواتی جبهه در منا


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دهه 90 را باید دهه سفرنامه‌تازه درباره حج دانست،‌ در این دهه نویسندگان بسیاری به حج رفته و خاطرات خود را از این سفر فراموش‌نشدنی روایت کرده‌اند.

یکی از آثاری که در دهه 90،‌ در این زمینه منتشر شده است،‌ «دو شهر عشق» سفرنامه حج محمد حسین قدمی است که در سال 98 از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است. قدمی در این اثر تلاش کرده تا با زبانی طنز به روایت اتفاقات رخ داده در سفر بپردازد.

در بخشی ازاین سفرنامه می‌خوانیم:

به جای خمینی!

برمی‌گردیم، حالا باید سرها را به تیغ گیوتین سپرد. قدم به قدم سر می‌تراشند، ولی سر را باید به اهلش سپرد! به پیرمردی برمی‌خوریم که سرگرم است و سرش درد می‌کند برای کار خیر. خب ما هم سرمان آماده. با مهارت خاصی برق می‌اندازد. به نظر مجرب و مقید می‌رسد. می‌شود سرسپرده‌اش شد.

حج 1404 ,

-پدر خسته نباشید.

تحویلمان می‌گیرد و جواب سلام می‌دهد.

اگه می‌خواهید تیغ بندازید زیر اون شیر سرتونو خوب خیس کنید تا نوبتتون بشه.

مشهدی است و خوش لهجه و اهل معرفت. بهداشت را هم رعایت می‌کند. همه را از زیر یک تیغ نمی‌گذارند، با یک تیغ فقط یک سر می‌زند و بس. کار که تمام می‌شود می‌پرسیم: «پدر خیلی سریع و خوب می‌تراشی، چند ساله این کاره‌ای؟» می‌گوید: «نه عمو … مو این کاره نیستّم، همین امروز شروع کردّم!»

جدا که اگر اول می‌گفت سر را به او نمی‌سپردیم. به هرحال خدا خیرش بدهد. هم سریع زد و هم خوب و هم رایگان. به یاد سلمانی‌های صلواتی جبهه می‌افتم و صلواتی نثار رفتگانش می‌کنیم و خداحافظی…

در راه از بساطی‌های کنار خیابان کلاه عرقچینی تهیه می‌کنیم به دو ریال و بر سر می‌گذاریم؛ کلاه گذاشتن بر سر خودمان!

توی خیمه‌ها بچه‌ها جمع‌اند. خیمه از برق سرهای تراشیده منور است. چادر ستاره باران شده. علی‌الخصوص از سرهای دوتیغه شده هدایت و مرتضی و عبدالله! آنان که یک بار به اشتباه در خارج از محدوده منا سر را تیغ زده‌اند و بنا به حکم شرعی دوباره عمل را تکرار کرده‌اند؛ حماسه مکرر، خُب در عوض ثواب بیشتری می‌برند. در حدیث داریم که در ازای هر مویی که از سر جدا می‌شود در قیامت نوری به دست می‌آورند. هرچند که در همین جا هم کسب کرده‌اند، حالا بازار بچه‌های بذله‌گو داغ است و سوژه سرهای جلایافته خوراک آنان شده است.

دوم تیر

هجوم رمی دوم به شیطان؛ نوبت دوم. آنقدر شلوغ است و درگیری شدید که پیرزنی در فاصله خوردن یک مشت آب، گروه خود را گم می‌کند. یکی زیردست و پا غش می‌کند و سومی ساعت از دستش می‌افتد و خرد می‌شود. یک پیرمرد سومالی با اشتیاق پیرمرد گمشده ایرانی را به دوش کشیده به طرف ستاد گمشدگان می‌برد و در برابر دیدگانِ متعجب می‌گوید: «من او را به جای خمینی کول گرفته‌ام.»

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

ترجمه «لبه تیغ» به چاپ شانزدهم رسید


به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «لبه تیغ» نوشته ویلیام سامرست با ترجمه مهرداد نبیلی به‌تازگی توسط انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ شانزدهم رسیده است. این کتاب در سال ۱۳۴۱ برای اولین بار به چاپ رسید.

این رمان به داستان خلبانی آمریکایی می‌پردازد که به خاطر تجربیاتش در جنگ جهانی اول به زخم‌های روانی متعددی دچار شده و به همین خاطر، تصمیم می‌گیرد تا به دنبال معنایی والاتر در زندگی خود بگردد. این سفر معنوی و دگرگون کننده، او را در مسیر برخی از درخشان‌ترین کاراکترهای خلق شده توسط موآم قرار می‌دهد.

جستجوی معنای زندگی، تجربه‌های معنوی و فیزیکی، تضاد بین مادی گرایی و معنویت و شخصیت‌های متنوع از شاخصه‌های مهم این اثر است.

در فصل اول، ما با شخصیت اصلی داستان، «لری دارل» آشنا می‌شویم. او نامزدی خود با ایزابل را شکسته و تصمیم می‌گیرد به سفری درونی و بیرونی برای یافتن پاسخ‌های معنوی‌اش بپردازد. این تصمیم باعث می‌شود تا لری به هند سفر کند و در آنجا با معلمی روحانی ملاقات کند که به او در یافتن معنای زندگی کمک می‌کند.

چاپ شانزدهم این کتاب با ۳۸۰ صفحه و قیمت ۲۵۰ هزارتومان عرضه شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

دیدار با شهیدان دفاع مقدس در طواف کعبه


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ یکی از سفرنامه‌های حج نگاشته‌شده در سال‌های پس از انقلاب «غوغای غبار» نوشته گلعلی بابایی است،‌  بابایی سال 1387 به سفر حج رفت و حاصل این سفر را به‌صورت سفرنامه در انتشارات سوره مهر منتشر کرد.

سفرنامه حج بابایی در «غوغای غبار» از مرداد 87 در تهران شروع می‌شود و تا آذر ماه همان سال در مکه ادامه پیدا می‌کند. وی در جایی درباره اینکه چرا اسم این کتاب را «غوغای غبار» گذاشته گفته است: «در حین طواف و نیز حضور در مسجدالنبی(ص) احساس می‌کردم گم‌شد‌ه‌ای هستم در غبار، البته این شعر میرشکاک هم در اندیشه‌ام بود که گفته: در تکاپوی سراغ بی‌نشان معشوق خویش، جاده‌ها خواندیم و غوغای غبار آموختیم.»

ماجرای چگونگی مشرف شدن بابایی به حج نیز خود داستان جالبی است؛ بابایی سفر حج خود را عنایتی از جانب شهدا می‌داند و می‌گوید: «در تیرماه 87 در تالار وزارت کشور مراسمی در یادبود حاج احمد متوسلیان برگزار شده بود، حاج قاسم صادقی رفت پیش فرمانده سپاه و گفت: «حضرت آقا این گلعلی بابایی را تشویق کردند، شما نمی‌خواهی برایش کاری بکنی؟»، آقای جعفری هم همان‌جا نوشت که از سهمیه سپاه مشرف شوم به حج، حتی تاریخ عزیمت‌مان هم نشانه‌ای داشت، من در بحبوحه عملیات کربلای پنج در 22 آبان 65 از جبهه آمدم که زندگی مشترک تشکیل بدهم، در 22  آبان 87،‌ در سالروز ازدواجمان به‌همراه همسرم عازم حج شدیم.»

سفرنامه بابایی یک تفاوت عمده با سایر سفرنامه‌های نوشته‌شده از حج دارد و آن،‌ پیوندی است که نویسنده میان سفر حج و دفاع مقدس به‌زیبایی برقرار کرده است. بابایی در عین حال تلاش کرده است سفرنامه‌اش آموزشی نیز باشد،‌ این مهم تا جایی پیش رفته است که بسیاری پس از انتشار این سفرنامه،‌ آن را با خود به سفر حج برده‌اند.

وی پیش از نگارش این سفرنامه، سفرنامه‌های حج متعددی را مطالعه کرده‌ است، از جمله «خسی در میقات» جلال آل‌احمد، «حج» دکتر علی شریعتی، «سفر به قبله» هدایت‌الله بهبودی، «جای پای ابراهیم» محمد ناصری و معتقد است که سفرنامه‌های جدید چندان مضامین سیاسی ندارند و بیشتر حول مباحث عرفانی و عقیدتی می‌گردند، هرچند سفرنامه‌های جلال و شریعتی نگاه‌شان سیاسی بود و تلاش می‌کردند از دیدن برخی صحنه‌ها و رخدادها سیاست را بجویند و پیوست سیاسی به سفرنامه خود بدهند.

در بخشی از این سفرنامه گلعلی بابایی در خانه خدا به یاد سال‌های جنگ‌ و جبهه‌های دفاع مقدس یادی از شهدای 8 سال دفاع مقدس می‌کند و می‌نویسد:

«با مرور این جملات سراسر صفا و صداقت متعلق به شهید عزیزمان بسیجی که همیشه احمد امینی، بیش از پیش به حقارت خودم یقین حاصل می‌کنم و به بزرگی روح و عظمت جان تابناک شهیدان ایمان می‌آورم. راستی اگر آدمی بخواهد در وصف دوستی‌های فی مابین بچه‌ها در جبهه، جمله‌ای بنویسد، خدا وکیلی آیا از کلمات معطری که احمد نوشته بود، رساتر هم یافت می‌شدند؟ دوستی‌هایی که در قلب و روح بچه‌ها ریشه داشت.

به قول امروزی‌ها End رفاقت بودند، رفاقتی آن همه عاری از رنگ و سرشار از یکرنگی به گونه‌ای که راضی بودند در سخت‌ترین لحظات نبرد جان خود را فدای یکدیگر کنند. خواستم برای نامه بی‌تکلفی که علی سلطان محمدی با فرستادن آن، برای لحظاتی سبب شد روح مکدّرم با ارواح طیبه رفقای شهیدم الحاق پیدا کند، در این سفرنامه بی‌ سر‌و سامان که تا به حال نوشته‌ام، سرفصلی پبدا کنم.که دیدم هر چه به مغزم فشار می‌آورم چیزی عایدم نمی‌شود و نمی‌توانم آنگونه که در خور شان آسمانی آن بچه‌هاست مطلبی بنویسم، نامه را برداشتم و بردم به صحن مسجد‌الحرام، آن را به دست گرفتم، طوری که گویی زیارتنامه است. از کنار حجر‌الاسود، نیت طواف کردم، به نیابت از همان شهیدان باصفا و همچنین دیگر شهیدانی که نامشان مثل رگبار متبرک باران سر آغاز فصل بهار، بر کویر ذهنم باریدن گرفتند.

به قدری طعم این طواف در ذائقه جانم شیرین بود که شلوغی و ازدحام جمعیت را حتی برای یک لحظه احساس نکردم. گویی دور کعبه همان خط مقدم جبهه جنگ است. چنان مجذوب اسامی آن نام‌آوران از یاد رفته شده بودم که به هر طرف سر می‌چرخاندم، مست دیدار سیمای آفتابی‌شان می‌شدم.

آنها را با همان لب‌های گشوده به لبخند و ملبس به همان لباس‌های خاکی در اطراف خودم دیدم، احمد امینی را دیدم با آن لباس گل و گشاد بسیجی که همیشه خدا به تن داشت. مهرداد رحیمی را  با همان کلاه حصیری‌اش، مهدی آقایی را با همان لباس پوشیدن منظم و مرتبش به سبک نظامیان حرفه‌ای، فرهاد نصیری را با همان لبخند آخرینش رو به دوربین حاج اصغر آبخضر، در آخرین دم حیات دنیوی‌اش بر شانه شرقی جاده اهواز خرمشهر در آن روز داغ جمعه دهم اردیبهشت 1361. مسعود تقی‌زاده را با قهقهه مستانه‌اش، پشت آن کالیبر دوشکا، حبیب غنی‌پور آبروی قلم به دستان وادی جنگ‌نویسی را با آن وقار مردانه و متانت دوست داشتنی‌اش. احمد عسکری‌زاده را با همان چهره جدی و نگاه دریایی و سرانجام…. عزیز‌ترین عزیزم در جمع محمود پیربداغی را با همان صلابت و قدرت فرماندهی و لبخند دلربای همیشگی‌اش حاج آقا مُطلبی پیش‌نماز بسیجی سیرت مسجد محل،را هم دیدم.»

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

ارسال ۶ هزار و ۱۵۰ اثر به کنگره ملی شعر و داستان ایثار


به گزارش خبرگزاری مهر، نشست خبری نهمین کنگره ملی شعر و داستان ایثار امروز شنبه ۲۹ دی با حضور مسئولان برگزاری کنگره در شهر شیراز برگزار شد.

ابراهیم بیانی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان فارس در این نشست گفت: استقبال شاعران و داستان نویسان از کنگره برخلاف تصور ما بود و حجم استقبال به حدی بود که داوران بخش داستان که سابقه داروی بیشتر از بیست جشنواره کشوری را داشتند، از حجم کار خسته شده بودند. مردم ما در هنگام بسیاری از اتفاقات به دل خطر می‌روند و به همنوعان خود کمک می‌کنند و ما در هنگام کرونا یا حوادث طبیعی این مسئله را شاهد هستیم و بنیاد شهید و امور ایثارگران به دنبال فرهنگ‌سازی در این خصوص است.

محمد مرادی رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه شیراز و دبیر علمی کنگره نیز در ادامه این نشست گفت: با وجود اینکه زمان فراخوان امسال نسبت به سال قبل دو ماه کمتر بود، با تبلیغات هدفمند شاهد استقبال خوبی از کنگره بودیم که آماری خاص و متمایز است.

وی افزود: ۶ هزار و ۱۵۰ اثر شامل ۵ هزار و ۳۰۰ قطعه شعر و ۸۵۰ داستان به دبیرخانه رسید و بیشتر از ۳۲۰ نویسنده و ۷۰۰ شاعر در این دوره از کنگره شرکت کردند. همچنین داوری مقدماتی از ۲۰ آذرماه آغاز شد و در دهه سوم دی داوری نهایی توسط ۱۳ داور شناخته شده شعر و داستان کشور انجام گرفت.

به گفته مرادی رقابت شدیدی به خصوص در بخش شعر سنتی وجود داشت و کیفیت آثار ارسالی به گونه‌ای بود که با وجود مشارکت ۶ شاعر دارای عنوان در جشنواره شعر فجر و کتاب سال جمهوری اسلامی در کنگره ، برخی از آنان مقام نیاوردند.

مرادی افزود: از ۳۱ استان کشور آثاری به دبیرخانه رسید که استان های فارس، خوزستان و تهران با ۲۹۲ ، ۱۸۰ و ۱۶۹ شرکت کننده بیشترین مشارکت را در کنگره داشتند. همچنین ۵ شب شعر استانی، ۳ شب شعر در استان فارس و ۴ کارگاه داستان نویسی با مشارکت ۴۳۰ نویسنده باسابقه و نوقلم، در کنار این رویداد برگزار شد.

دبیر علمی کنگره شعر و داستان ایثار گفت: در مراسم اختتامیه از ۲ کتاب گزیده و یک کتاب صوتی منتخب داستانهای کوتاه رونمایی خواهد شد.

محمد کرم‌اللهی دبیر کنگره و مدیرکل امور هنری معاونت فرهنگی بنیاد شهید نیز در بخش پایانی این نشست گفت: در سال آینده کنگره داستان ایثار به صورت مستقل برگزار می شود. جریان‌سازی شعر و داستان در حوزه ایثار مورد انتظار جامعه فرهنگی و هنری کشور است و ما در این زمینه فعالیت می‌کنیم اما تا رسیدن به وضعیت مطلوب فاصله بسیاری داریم.

وی در خصوص برنامه ریزی برای ایجاد ارزش افزوده از آثار ادبی کنگره به صورت نماهنگ ، فیلم و نمایش گفت: از بین مجموعه آثاری که امسال در بخش نماهنگ تولید کرده‌ایم ، بخش اعظم ترانه‌های آنها از میان اشعاری انتخاب شده بود که در کنگره هشتم به دست ما رسیده بود. وی در عین حال تأکید کرد: قول می‌دهم سال آینده درصد قابل از این داستان‌ها در قالب‌های دیگر تولید شود و به ارزش افزوده این آثار فکر می‌کنیم. چرا که برای رفع ضعف در فیلم و نمایش نیاز به قصه داریم و برای این کار باید حوزه ادبیات را تقویت کنیم. برگزاری کارگاه های آموزشی برای ارتقای استعدادهای کشف شده در این کنگره و تداوم آنها و ختم نکردن این کارگاه‌ها به موسم کنگره را به صورت ملی ادامه خواهیم داشت.

نهمین کنگره ملی شعر و داستان ایثار امروز با برگزاری پیش کنگره شعر و داستان در حرم سید علاءالدین حسین(ع) شیراز به کار خود ادامه می‌دهد و فردا در مراسم اختتامیه ، برگزیدگان این کنگره معرفی خواهند شد.



منیع: خبرگزاری مهر

مجموعه شعر «توپ عطری» برای بچه‌ها منتشر شد


به گزارش خبرگزاری مهر، مجموعه شعر «توپ عطری» سروده مریم زرنشان به‌تازگی با تصویرگری ندا بشرخواه توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودک و نوجوان منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب یکی از عناوین مجموعه «همیشه بهار» برای گروه سنی ۹ سال به بالا عرضه شده است.

«همیشه بهار» عنوان مجموعه‌ای است که شعرهای کودک و نوجوان بر اساس سبک زندگی سالم به شیوه‌ی طب سنتی سروده شده است. این کتاب شامل هفت قطعه شعر با عنوان‌های «چیپس خرما، چای جادویی، معما، گوشواره، توپ عطری، زردآلو و سوغات» است.

در شعر «چای جادویی» این کتاب می‌خوانیم:

بابا به دستش بود/ یک دسته آویشن/ مثل نسیم آمد/ از کوه پیش من/ یک بوی خوب و تند/ در خانه‌مان پیچید/ مامان من فوری/ برگ و گُلش را چید/ دم کرد آویشن/ به‌به عجب بویی/ من با عسل خوردم/ یک چای جادویی!

این‌کتاب با ۲۴ صفحه و شمارگان ۲ هزار نسخه عرضه شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

شاعری که نمی‌خواست شاعر باشد


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، فرقی نمی‌کند 20 یا 200 فرقی نمی‌کند، رباعیات خیام برای ایرانی‌ها همواره پادزهری در گذر از تاریخ بوده است. ندای او برای ما طنین اغتنام فرصت و درک وقت و دل سپردن به حال و رها کردن قیل و قال بوده است. رباعیات خیام در حالی مورد توجه ایرانیان و حتی شاعران پس از او بوده که او قصد نداشته خود را با این عنوان معرفی کند. آثاری که از او به یادگار مانده، شاگردان و روایت‌های تاریخی درباره زندگی او نیز بر همین موضوع تأکید می‌کند که خیام، فراتر از باور ما در عرصه علم روز حضور داشته و وجه شاعرانگی‌اش پس از 100 سال مطرح شده است.

خیام که بود؟

امام غیاث‌الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری یکی از حکما و ریاضی‌دانان و شاعران بزرگ ایران در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم است. خیام از بزرگترین دانشمندان عصر خود به حساب می‌آمد و در زمان خود دارای مقام و شهرت بود. معاصران او، همه وی را به لقب‌های بزرگی مانند امام، فیلسوف و حجه‌الحق ستوده‌اند. هرچند امروز خیام به عنوان شاعر در ایران و جهان شناخته شده است، در روزگار خود بیشتر به جهت فعالیت‌های علمی و اندیشه‌ها و آرای فلسفی‌اش شناخته شده بود. 

بنا به گفته دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی؛ کهن‌ترین گزارش‌ها دربارۀ احوال خیام نوشتۀ کسانی است که یا خیام را دیده‌اند یا به نحوی با او در ارتباط بوده‌اند. تصویری که از خیام از این نوشته‌ها به دست می‌آید، چهرۀ کسی است که دیگران یا غلبه بر او را در بحث علمی مایۀ مفاخره و مباهات دانسته‌اند و یا گواهی او را بر فضل خود بسیار غنیمت شمرده‌اند، و یا به مناسبتی مقام علمی او را ستوده‌اند. از جمله این افراد می‌توان به بدیع اسطرلابی، جارالله محمود بن عمر زمخشری، نظامی عروضی و … اشاره کرد. 

سنایی در نامه‌های خود،  خیام را «پیشوای حکیمان» می‌خواند و او را در عالم حکمت به عمر بن خطاب در عالم دین مانند می‌کند. سنایی خیام را مظهر حکمتی می‌داند که خداوند آن را در قرآن در کنار «کتاب» قرار داده است و آن را یکی از دو سبب آبادانی ملک می‌شمارد. با توجه به جایگاه مهمی که واژۀ حکمت در شعر و فکر خود سنایی دارد، کاربرد این واژه بر بلندی مقام علمی ــ و حتى معنوی ــ خیام در نزد او دلالت دارد. نظامی عروضی نیز او را «حجة‌الحق» خواند که به جایگاه علمی خیام و مقام او اشاره دارد.

کدام خیام؟

هرچند آرای علمی خیام امروزه نیز محل بحث است، اما وجه شاعری او برای مردم ایران شناخته‌تر است تا دیگر جنبه‌های وجودی او. زبان بی‌پروای او در بیان برخی آرا، سبب شده تا شاعران بسیاری در سده‌های متمادی به دلایل مختلف سروده‌های خود را با انتساب به خیام منتشر کنند. این امر معمولاً با دو هدف انجام می‌شد، نخست امیدواری شاعر برای زنده ماندن سروده‌اش در گذر ایام زیر سایه نام خیام و دیگری، پروای زمانه و بیم برچسب خوردن از سوی متعصبان مذهبی و لقب زندیق گرفتن که دردسرهای خاص خود را داشت و گاه به گرفتن جان شاعر ختم می‌شد. 

شعر , خیام , کتاب ,

از این روست که در تعداد رباعیات خیام و انتساب دقیق آن اختلاف نظر وجود دارد. شادروان فروغی و قاسم غنی مجموعه‌ای شامل 187 رباعی از خیام را منتشر کردند و پس از آنها نیز تلاش‌هایی در جهت ارائه تصحیح جدیدی از رباعیات این شاعر پرآوازه صورت گرفت؛ از صادق هدایت تا شاملو که هرکدام تعدادی از رباعیات را حذف، تعدادی از رباعیات را به طور یقین به خیام منتسب کردند و تعدادی دیگر را خیامانه خواندند. 

اینکه چه تعداد از رباعیاتی که امروز به نام خیام می‌شناسیم، میراث او برای ما باشد، همواره یکی از پرسش‌های اصلی در ادبیات فارسی است؛ موضوع مهمی که در شناخت اندیشه‌ها و آرای شاعر اهمیت بسیاری دارد. هرچند از خیام آثار علمی نیز به یادگار مانده، اما از مسیر اشعار اوست که می‌توان به دالان‌های ذهنی شاعر سفر کرد و از ضمیر و سویدای دل او آگاه شد. با توجه به همین اهمیت است که شفیعی کدکنی این پرسش را مطرح می‌کند: کدام خیام؟

امیراسماعیل آذر، استاد دانشگاه و پژوهشگر، درباره این پراکندگی و تنوع آرا در انتساب رباعیات به خیام به تسنیم گفت: اولین‌بار صادق هدایت از 13 رباعی خیام پرده‌برداری کرد. این رباعیات که از خود خیام هستند، توسط نویسنده «مصباح‌الهدایه» در این کتاب نقل شده بود. البته بعدها هدایت 13 رباعی مذکور را به عنوان سند می‌پذیرد و باقی رباعیات را از روی آنها تشخیص می‌دهد. از سوی دیگر، برخی از این رباعیات نیز با اندیشه‌های هدایت همراه و همدل است؛ در نتیجه محصول تلاش‌های هدایت بر این رباعیات، اثری شد با نام «ترانه‌های خیام» که حدود 60 اثر از این شاعر را ارائه می‌دهد.

او ادامه داد: تعداد رباعیات خیام نباید بیش از این هم باشد؛ چرا که خیام نمی‌خواسته خود را به عنوان شاعر مطرح کند و یا دیوانی را تدارک ببیند که در آن، تمام سروده‌های خود در این قالب را گردآوری کرده باشد؛ چنانکه آن شاعر خراسانی، عطار نیشابوری در «مختارنامه»  کرده است.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه در ایران شخصیت‌های ذوق‌مند بسیارند که رباعیاتی می‌سرایند که به اندیشه‌های خیام نزدیک باشد، به تأثیر او بر شاعران پس از خودش اشاره و اضافه کرد: بسیاری از شاعران از جمله حافظ تحت سلطه خیام هستند که نمونه‌ای از اندیشه‌های خیامی را می‌توان در این ابیات جست:

هر وقتِ خوش که دست دهد مغتنم شمار
کس را وقوف نیست که انجامِ کار چیست؟

پیوندِ عمر بسته به مویی‌ است، هوش دار
غمخوارِ خویش باش، غم روزگار چیست؟…

شعر , خیام , کتاب ,

به گفته آذر؛ خیام آنی نیست که برخی از او یاد می‌کنند که سراپا مست لایعقل است، این حرف از نظر علمی هم متقن نیست. تأمل در اشعار او ما را به این نتیجه می‌رساند. من فقط به یکی از رباعیات او اشاره می‌کنم:

آمد سحری ندا ز میخانه ما
کای رند خراباتی دیوانه ما

برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه ما

این رباعی از این غزل حافظ خیلی به لحاظ معنایی دور نیست:

صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن

زان پیش‌تر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام بادهٔ گلگون خراب کن…

این استاد دانشگاه ادامه داد: ما می‌دانیم که در هیچ کجای دنیا، میخانه را سحر باز نمی‌کرده‌اند؛ ممکن است تا سحر دایر باشد، اما سحر باز نمی‌کنند. مراد شاعر(خیام) در این رباعی، راز و نیاز با خدا در سحرگاه است؛ چنانکه حافظ هم همین تعبیر را دارد:

سحر با باد می‌گفتم حدیث آرزومندی
خطاب آمد که «واثق شو به الطاف خداوندی»

و یا:

سَحَرم دولتِ بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد …

چشیدن طعم وقت

خیام، پرآوازه‌ترین شاعر ایرانی در خارج از مرزهای کشور است. شهرت خیام مدیون ترجمه فصیح ادیب خوش‌ذوق انگلیسی است که سروده‌های او را به نظم ترجمه کرد و چهره‌ای جدید از فرهنگ و ادبیات ایران به مخاطبان غیر فارسی‌زبان معرفی کرد. آذر در پاسخ به این پرسش که کدام وجه از سروده‌های خیام مورد توجه مخاطبان انگلیسی‌زبان بوده که به این پایه از شهرت رسیده است، گفت: اولین‌بار ادوارد فیتزجرالد در قرن 18 رباعیات خیام را ترجمه کرد. او زبان فارسی را در مدرسه‌ «السنه شرقی» در فرانسه آموخته بود؛ مدرسه‌ای که بعدها در هندوستان هم شروع به فعالیت کرد و چهار زبان فارسی، عربی، ترکی و اردو را آموزش می‌داد.

وی ادامه داد: کمی پیش‌ از آن، پروفسور کاول یک نسخه از اشعار خیام را در یکی از کتابخانه‌های هندوستان پیدا کرده بود، به فیتزجرالد می‌دهد. فیتزجرالد نیز اشعار این مجموعه را بدیع و تازه می‌بیند؛ در نتیجه تصمیم می‌گیرد که این کتاب را به انگلیسی ترجمه کند.

شعر , خیام , کتاب ,

حالی خوش باش و عمر بر باد مکن…

به گفته این استاد دانشگاه؛ ترجمه فیتزجرالد از اشعار خیام، ترجمه‌ای در اوج فصاحت و با صورت منظوم است‌؛ به طوری که ترجمه او برای سال‌ها به عنوان یکی از منابع درسی برای دانشجویان ادبیات انگلیسی در انگلستان به شمار می‌رفت؛ آن هم به خاطر ترجمه پرشکوهی بود که او ارائه کرده بود.

آذر با بیان اینکه همانقدر که خیام در شعر در جهان معروف است، فیتزجرالد نیز به خاطر این ترجمه در جهان شهرت دارد، یادآور شد: در لندن پارکی به نام خیام راه‌اندازی شده بود. در این پارک از مزار خیام در ایران گل‌هایی کاشته شده بود که بعدها نام گل‌های خیامی یا گل‌های ایرانی نام گرفت. بعد از جنگ جهانی دوم، از سرنوشت این گل‌ها اطلاعی نیست، البته ممکن است هنوز آن پارک با همین نام برقرار باشد.

او با بیان اینکه خیام اولین شاعری فارسی‌زبان بود که سروده‌هایش به دیگر زبان‌ها ترجمه شده، افزود: پس از آن، گلستان سعدی توسط آندرو دورریه به انگلیسی برگردانده شد و تمام اروپا را از نظر معنایی تحت سلطه خود درآورد.

میراث خیام برای انسان قرن 21، فارغ از زبان و ملیت، شاید بیش از هر زمان دیگری در طول تاریخ خودنمایی کند. در روزگاری که سرعت، حرف اول را می‌زند و زندگی در تندترین دور خود قرار دارد، چشیدن طعم وقت و غنیمت شمردن آن، ارزشمندترین دارایی هرکدام از ماست؛ چنانکه فرمود: 

امروز تو را دسترس فردا نیست 
و اندیشه فردات بجز سودا نیست

ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست 
کاین باقی عمر را بها پیدا نیست

***

از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن 
فردا که نیامده‌ است فریاد مکن

بر نامده و گذشته بنیاد مکن 
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

مؤسسه دهخدا از گذشته تا امروز؛ چراغی که علی‌اکبرخان روشن کرد


خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: مؤسسه دهخدا اسفند سال ۱۳۲۴ شمسی تأسیس شد. سنگ بنای این مؤسسه توسط مجلس شورای وقت در خانۀ علامه علی اکبر دهخدا با مدیریت خود ایشان نهاده شد، و پس از درگذشت علی اکبر دهخدا در دی‌ماه ۱۳۳۴، به مدت دو سال به مجلس شورای ملی منتقل شد.

دو سال و دو ماه بعد (در اسفند ۱۳۳۶) مجلس شورای ملی مؤسسه را همراه با بودجه آن به دانشگاه تهران واگذار کرد. دانشگاه هم آن را با همان اساسنامه و ساختار و بودجه به دانشکده ادبیات سپرد و خانه جدید این مؤسسه این بار، ساختمانی در باغ نگارستان بود؛ و همانجا ماند تا دکتر محمود افشار یزدی _که به دهخدا و لغت‌نامه او اعتقاد عمیقی داشت_ یکی از مرغوب‌ترین زمین‌هایش را در شمیران برای استقرار مؤسسه لغت‌نامه دهخدا وقف دانشگاه تهران کرد. او بدون اخذ اجاره، ساختمانی را در همان زمین‌ها در اختیار مؤسسه گذاشته بود، بعدها دانشگاه در همین زمین ساختمان جدیدی ساخت و ساختمان قبلی را به موقوفات دکتر افشار یزدی برگرداند.

گذر از ناملایمات زمانه

در طول این سال‌ها و پس از درگذشت دکتر محمد معین، مؤسسه لغت‌نامه دهخدا تحت ریاست دکتر سیدجعفر شهیدی و معاونت دکتر غلامرضا ستوده، با همان بودجه ناچیزی که مجلس تصویب کرده بود و با ناملایمات بسیار به حیات خود ادامه داد، تا کار تألیف و چاپ لغت‌نامه به پایان رسید. بلافاصله جمعی از مؤلفان و اساتید فرهنگ نویسی یعنی استادان: سیدمحمد دبیرسیاقی، سیدجعفر شهیدی، احمدی گیوی، رسول شایسته حسن انوری، نجفی اسداللهی و چند تن دیگر تصمیم می‌گیرند که به وصایای دهخدا عمل نمایند. پیشنهاد تألیف ذیلی بر لغت‌نامه دهخدا به دلایلی تصویب نمی‌شود و بعداز گفتگوهای بسیار و موافقت‌ها و مخالفت‌ها، تألیف لغت‌نامۀ بزرگ فارسی به پیشنهاد دکتر سیدمحمد دبیرسیاقی، که در تألیف لغت‌نامۀ دهخدا نقش اساسی داشته است تصویب می‌شود، و هیئت رئیسۀ وقت دانشگاه تهران نیز آن را تصویب و ابلاغ می‌کند.

مسوّده و پیش‌نویس لغت‌نامه فارسی

تألیف این لغت‌نامه نیز از توصیه‌های علامه دهخداست، که می‌نویسد: «این لغت‌نامه (لغت‌نامه دهخدا) مسوّده و پیش‌نویس لغت‌نامه فارسی است». اما برای آن آنگونه که باید ساز و کار مناسبی درنظر گرفته نمی‌شود. کار بزرگ است و عُدّه ناچیز. مؤلفان که تعدادشان کم شده است سخت مشغول کار می‌شوند.

در سال ۱۳۶۵ پیشنهاد تأسیس مرکز آموزش بین‌المللی زبان فارسی، از طرف دکتر سیدجعفر شهیدی و دکتر غلامرضا ستوده به دانشگاه تهران داده شد و تأسیس آن مورد موافقت قرار گرفت. با راه اندازی این مرکز، اصلاح و تغییر اساسنامه در دستور کار قرار می‌گیرد. به دلایل بسیار، دکتر شهیدی و دکتر ستوده می‌خواهند مؤسسه از بدنۀ دانشکدۀ ادبیات جدا شود و زیر نظر مستقیم رئیس دانشگاه به فعالیت خود ادامه دهد. از این به بعد است که مؤسسه گام در راه پیشرفت و پویایی می‌گذارد و علاقه‌مندان غیرایرانی برای یادگیری زبان به مؤسسه می‌آیند.

در کنار تألیف لغت‌نامه بزرگ فارسی، چاپ رایانه‌ای لغت‌نامه دهخدا با همکاری ناشر خصوصی آغاز می‌شود، با درخواست دکتر ستوده جمع اندک ویراستاران که اکنون در زمینۀ فرهنگ‌نویسی تجربه‌هایی اندوخته‌اند، گروه دوم مؤلفان لغت‌نامۀ بزرگ فارسی را تشکیل می‌دهند و زیر نظر دکتر سیدجعفر شهیدی تألیف حرف جیم لغت‌نامۀ بزرگ فارسی را آغاز می‌کنند. چند ماهی بیش نمی‌گذرد که چاپ دوم کامپیوتری لغت‌نامه با ویرایشی تازه برای اینکه با فناوری جدید هماهنگ شود آغاز می‌شود.

با تمام شدن کار چاپ دوم، تهیه سی دی لغت‌نامه در دستور کار قرار می‌گیرد. این سی دی به عنوان اولین فرهنگ دیجیتالی زبان فارسی در بنیاد ایرانشناسی توسط معاون رئیس جمهور وقت در سال ۱۳۸۵ رونمایی می‌شود و تألیف و تدوین فرهنگ متوسط دهخدا که آن نیز توصیۀ علامه دهخداست آغاز می‌گردد. این فرهنگ ۵ سال طول می‌کشد تا تمام شود. تعداد زبان‌آموزان سال به سال افزایش می‌یابد، از این راه‌ها درآمد نسبتاً خوبی عاید دانشگاه تهران و انتشارات دانشگاه می‌شود و بهرۀ مؤسسه مبلغ ناچیزی است که فقط بتواند هزینه‌های جاری‌اش را پرداخت کند. همۀ این کارها با عشق توسط نیروهای انگشت‌شمار و با دریافت حقوق‌های بسیار ناچیز انجام می‌شود.

جایِ خالیِ بزرگان

در طول این سال‌ها مؤسسه چند تن از بزرگان خود را از دست می‌دهد. دکتر شهیدی، دکتر دبیرسیاقی، استاد دیوشلی، دکتر احمدی گیوی آسمانی می‌شوند و دکتر غلامرضا ستوده بازنشسته می‌شود. تألیف حرف آ و الف لغت‌نامۀ بزرگ فارسی در هفت جلد به پایان می‌رسد. چند تنِ باقی‌مانده از ویراستاران چاپ‌های کامپیوتری به جمع مؤلفان می‌پیوندند. تألیف حرف ب شروع می‌شود دکتر حسن انوری که برای تألیف فرهنگ سخن مؤسسه را ترک کرده بود، دوباره به جمع مؤلفان می‌پیوندد و تألیف قسمت‌هایی از حرف ب را آغاز می‌کند یک مجلد از حرف ب (جلد ۸) شامل ۵ جزوه به چاپ می‌رسد، نرم‌افزار گنجینۀ لغتِ دهخدا با کمک مؤسسۀ علوم کامپیوتری نور تهیه می‌شود، طرح تألیف فرهنگ ۶ جلدی دهخدا به خاطر هزینۀ زیاد و عدم بودجه روی میز می‌ماند. همکاران در بخش آموزش چندین جلد کتاب آموزش زبان فارسی در سطوح مختلف تألیف می‌کنند. دانشجویان رو به افزونی گذاشته‌اند، ساز وکار پذیرش دانشجو بهتر می‌شود. در این چند سال بعد از شادروان دکتر شهیدی، دکتر افخمی و دکتر درزی از گروه زبان‌شناسی به مسند ریاست می‌نشینند. انتخاب رئیس مؤسسه از گروه زبانشناسی با توجه به آموزش زبان و فرهنگ‌نویسی تصمیم کاملاً درستی است. کارها همچنان با افت و خیز ادامه می‌یابد. بنیاد حامیان دهخدا با حضور شخصیت‌های فرهیخته تأسیس می‌شود.

کرونا سرمی‌رسد

به یکباره کرونا سرمی‌رسد و کاسه کوزه‌ها را به هم می‌ریزد. زبان‌آموزان به حداقل می‌رسند. دکتر درزی، به درستی دکتر بیجن‌خان استاد زبان‌شناسی را به عنوان معاون علمی برمی‌گزیند. ایشان که کوله‌باری از تجربه در زمینۀ آموزش زبان فارسی دارد و فوت وفن زبان را می‌شناسد، تغییرات ساختاری در نحوۀ آموزش زبان فارسی را آغاز می‌کند. آموزش آنلاین راه می‌افتد. بعد از استعفای دکتر درزی، دکتر بیجن‌خان حکم ریاست می‌گیرد. ایشان معاون علمی خود را نه از دانشکدۀ ادبیات بلکه از دانشکدۀ علوم و فنون با تخصص علوم کامپیوتری با گرایش پردازش زبان، به نام دکتر هادی ویسی انتخاب می‌کند. دانش ایشان و تجربه‌های دکتر بی‌جن‌خان و هنر و توانایی‌های آقای مهدی تجلی و همکاری صمیمانۀ همکاران آموزش باعث رشد و شکوفایی مرکز بین‌المللی آموزش زبان می‌گردد. در بخش تألیف نسخۀ برخط لغت‌نامۀ دهخدا که سال‌ها روی آن کار شده آمادۀ رونمایی می‌شود. دکتر نیلی و هیئت معاونین ایشان از این نسخه رونمایی می‌کنند. جلد ۹ لغت‌نامۀ بزرگ فارسی شامل ۵ جزوۀ دیگر از حرف ب آماده چاپ می‌شود.

نخستین جایزه علی‌اکبر دهخدا

نخستین جایزۀ علی‌اکبر دهخدا به پیشنهاد دکتر شفیعی کدکنی در اردیبهشت ۱۴۰۱ با حمایت بنیاد حامیان به نحو شایسته ای برگزار می‌شود. همزمان استودیوی مؤسسه که با مشارکت کانون فرهنگی قلمچی ساخته شده است، افتتاح می‌گردد. در خردادماه ۱۴۰۱ نخستین جشنوارۀ بین‌المللی آموزش زبان با حضور آنلاین زبان‌آموزانی از کشورهای گوناگون که فارسی را درمؤسسه آموخته‌اندف برگزار می‌شود. طرح راه اندازی سامانه جامع فارسی آموز برخط (آنلاین) در دستور کار قرار می‌گیرد. موضوع به کار گیری روش‌های نوین فرهنگ‌نویسی با استفاده از تکنولوژی و هوش مصنوعی برای تسریع در کار تألیف لغتنامۀ بزرگ فارسی پیشنهاد می‌شود.

دوران فترت

باز اما اوضاع دگرگون می‌شود دکتر بی‌جن‌خان قبل از به پایان رسیدن حکمش عزل می‌شود و دکتر حمیرا زمردی توسط آقای دکتر مقیمی رئیس پیشین دانشگاه به ریاست مؤسسه لغت‌نامه دهخدا منصوب می‌شود. دکتر ویسی استعفا می‌دهد و مؤلفان پس از حدود ۶۰ سال حضور و کار مداوم در پی عزل دو تن از اعضای کارآمد و خبره مؤسسه، برای اولین بار به اعتراض مؤسسه را ترک می‌کنند.

شد آنکه اهل نظر بر کناره می‌رفتند

تا آذر ۱۴۰۳ که تقریباً ۲۹ ماه از آن تاریخ می‌گذشت، طبق روایت کارکنان مؤسسه، این مرکز در نتیجه مدیریت اخیر، از خود هیچ نداشت، از کارمندانش جز تعدادی انگشت‌شمار باقی نمانده‌بودند، بقیه هرکدام به جایی فرستاده شده‌اند. برخی از اموالش به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برده شده و چارت سازمانی مؤسسه تغییر داده شده است. به طور غیرقانونی در اساسنامه مصوب مؤسسه دست برده‌اند و خلاصه اینکه گامی در ارتقا آن برداشته نشده است. با این همه:

برآید سرخ گل خواهی نخواهی

اگر خود صدخزان آرد تباهی

خوشبختانه با تغییر ریاست دانشگاه تهران و بالتبع رئیس دانشکده ادبیات، به قول حافظ:

شد آنکه اهل نظر بر کناره می‌رفتند،

هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش

با بازگشت دکتر بی جن خان به ریاست مؤسسه، اساتید مؤلف بعد از سه سال به این خانه بازگشته‌اند تا به گفته خودشان، چراغی که علامه دهخدا سال‌ها پیش برفروخته بود خاموش نشود، باز شعله بکشد و نور بیافشاند.



منیع: خبرگزاری مهر